چرا پوراحمد این فیلم را نساخت؟
به گزارش وبلاگ اخبار جدید، کارگاه خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه با حضور علی اکبر قاضی نظام فیلمنامه نویس و استاد دانشگاه و جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس به صورت جداگانه در موزه سینمای ایران برگزار گردید.
به گزارش خبرآنلاین، در کارگاه اول علی اکبر قاضی نظام گفت: کتابی به نام بنویس تا اتفاق بیافتد نوشته شده است که پیشنهاد می کنم آن را بخوانید، زیرا من معتقدم تا ننویسید هیچ اتفافی نمی افتد به عنوان مثال، اگر بگوییم خلق ایده، در همان لحظه باید بتوانیم درباره آن بنویسیم و شروع به خواندن کنیم و نقطه نظرات دیگران را بپرسیم تا متوجه شویم که آیا ایده مورد نظرمان برای ساخت فیلم سینمایی مناسب است یا نیست.
وی با بیان اینکه برترین فیلم های سینمایی جهان اقتباسی بوده اند، اضافه نمود: شما که امروز در موزه سینما سر کلاس من حضور دارید در واقع همکار فیلمنامه نویس من هستید و رابطه استاد شاگردی بین ما وجود ندارد. باید سعی کنیم زیاد بخوانیم و به این نقطه برسیم که خوانده هایمان اجازه می دهد وارد سینما شویم و یا می توانند از روی ایده ما برداشت نمایند و فیلمنامه بنویسند.
چرا کیومرث پوراحمد مهمان مامان را نساخت؟
قاضی نظام با بیان اینکه باید توجه داشته باشیم که نگاه ها و دیدگاه ها در روبروه با قصه ها فرق دارد، اعلام کرد: ممکن است قصه ای از دید من خوب نباشد، اما از دید شما مناسب باشد و بتوانید آن را تبدیل به فیلمنامه کنید. یادم می آید از زنده یاد کیومرث پوراحمد سوال کردند این همه قصه های مجید را کار کردی، فکر نکردی که شاید بتوانی مهمان مامان داریوش مهرجویی را بسازی؟ و پوراحمد در پاسخ گفته بود اتفاقا آن را خواندم و فکر نمی کردم از آن فیلمنامه دربیاید، اما وقتی مهرجویی آن را ساخت متوجه شدم فیلمنامه محکمی از آن درآورده است؛ بنابراین تفاوت نگاه در اینجا معین می گردد که مهرجویی می تواند مهمان مامان را بسازد که فیلم قشنگ و جذابی است که به فکر پوراحمد نرسیده بود، اما کار های دیگر هوشنگ مرادی کرمانی را توانست به برترین شکل بسازد.
این استاد دانشگاه تاکید نمود: با فیلمنامه نویسان دیگر دائم صحبت کنید تا تجربیاتشان را در اختیار شما قرار دهند. من هنوز هم اگر فرصت داشته باشم در کلاس فیلمنامه نویسان دیگر شرکت و از تجربیات آن ها استفاده می کنم، زیرا امکان دارد نکته جدیدی بگویند که برای من مفید باشد. یادم می آید در باشگاه فیلمنامه نویسان ماهی یکبار جلسه تشکیل می دادیم و فرید مصطفی که در دانشگاه استاد ما بود در آن جلسات حضور داشت. مصطفوی حرف قشنگی زد که من هیچ جا آن را نشنیده بودم؛ می گفت مواردی که در کلاس های مختلف فیلمنامه نویسی می خوانید همه درست است، اما نکته مهم این است که آن ها باید ملکه فکر گردد تا در فیلمنامه ها از آن ها بهره ببرید که حرف بسیار درست و منطقی بود.
وی اعلام کرد: روزی استاد دانشگاهم احمد ضابطی جهرمی کلاس تدوین گذاشته بود و من در کلاس او حضور پیدا کردم در حالی که در همان زمان با او داور فیلمنامه بودیم و زمانیکه من را دید گفت اینجا چه می کنی که در پاسخ به او گفتم آمده ام تا یاد بگیرم، زیرا برایم مهم است که بدانم از تدوین در فیلمنامه چه استفاده هایی می گردد تا وقتی فیلمنامه می نویسم به تدوین هم دقت داشته باشم.
نقطه شروع هر فیلمی با فیلمنامه نویس است
در کارگاه دوم که به وسیله جابر قنامعلی برگزار گردید، وی گفت: در سینما با حرفه های مختلفی روبرو هستیم که وقتی می خواهند کار نمایند همواره یک چیزی در اختیار دارند به عنوان مثال، تهیه نماینده، فیلمنامه دارد که بر اساس آن عوامل را انتخاب می نماید، کارگردان برای شروع کار فیلمنامه دارد، بازیگر ها برای نقش خود متنی دارند که بر اساس آن نقش خود را تحلیل می نمایند و ... تنها کسی که برای شروع هیچ چیزی ندارد فیلمنامه نویس است درحالی که نقطه شروع هر فیلمی با فیلمنامه نویس است. فیلمنامه نویس از ایده شروع می نماید و ایده هایی که فیلمنامه نویس برای شروع یک کار انتخاب می نماید معمولا از راه های مختلفی استخراج می شوند
وی عنوان نمود: یکی از راه های یافتن ایده، تجربه های شخصی خود آدم است و در این میان خواب ها خیلی مهم هستند به همین علت پیشنهاد می کنم خواب هایتان را بنویسید. خیلی وقت ها از خواب های شما قصه های عجیبی درمی آید. اینگمار برگمان فیلم ساعت گرگ و میش را بر اساس خوابی که دیده بود ساخت.
قنامعلی در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به اینکه تیتر ها معمولا عنوان ثابتی دارند، گفت: به عنوان مثال، اعتیاد یک تیتر است که درباره آن فیلم های زیادی ساخته شده است که هیچ ربطی هم به هم ندارند. تیتر گوزن ها مسعود کیمیایی اعتیاد است، خون بازی رخشان بنی اعتماد هم درباره اعتیاد است، اما قصه های آن ها هیچ ربطی بهم ندارند. موضوعاتی مانند طلاق، ازدواج، تولد و ... تیتر هایی هستند که بر مبنای آن ها فیلم های ایرانی و خارجی زیادی ساخته شده است که عمدتا هیچ ربطی به هم ندارند.
باید توجه داشت وقتی چند نفر یک تیتر را دستمایه ساخت فیلم قرار می دهند بدین معنا نیست که همگی به یک نتیجه مشترک می رسند، زیرا نتایج بر اساس دیدگاه ها، شخصیت ها، سلایق، پیشینه و ... متفاوت خواهد بود.
فیلم احتیاج برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است
وی با بیان اینکه کیانوش عیاری در اوایل دهه 70 فیلمی به نام آبادانی ها را ساخته است، گفت: عیاری درباره ایده اولیه ساخت این فیلم گفته بود یکی از دوستانش ماشین پیکانی داشت که با آن مسافرکشی می کرد و تنها وسیله گذران زندگی او بود، ماشین او را می دزدند که البته بعد از مدتی پیدا می گردد. عیاری می گفت به فکرش رسیده بود که اگر این آدم در 4 ماهی که ماشین نداشت برای گذران زندگی ماشین دیگری را می دزدید چه اتفاقی می افتاد؟ این همان بحثی است که می گویم جایی که واقعیت تمام می گردد، داستان شروع می گردد.
قنامعلی با اشاره به حضور علی اکبر قاضی نظام که در کارگاه وی در موزه سینما حضور داشت، گفت: بار ها گفته ام قاضی نظام یک فیلم به نام احتیاج دارد که برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است، زیرا فیلم بسیار خوبی است. در این فیلم دعوا بین 2 پسر است که می خواهند یک شغل را حفظ نمایند و هر 2 به آن شغل احتیاج دارند. تبدیل غیرممکن به ممکن در فیلم این است که علی که به کار بسیار احتیاج دارد مانند ریک در فیلم کازابلانکا عمل می نماید وقتی زندگی رضا کارگر آذری را می بیند، متوجه می گردد او به کار احتیاجمندتر است و خودش را کنار می کشد. شخصیت، ماجرا، حرکت سه مولفه ای هستند که در این فیلم به خوبی دیده می گردد.
منبع: فرارو