تشریح انتها سریال داستان واقعی؛ شاید صداقت همواره برترین سیاست نباشد

به گزارش وبلاگ اخبار جدید، در جدیدترین اثر کوین هارت در نتفلیکس، داستان واقعی، او نقش شخصیتی به نام کید، کمدینی را بازی می نماید که از هیچ به ثروت و معروفیت می رسد. شاید مخاطبان در ابتدا فکر نمایند که این خط داستانی شباهت هایی با زندگی خود او دارد و البته قسمت هایی از آن هم این گونه است (مانند برنامه های فشرده و شلوغی که کید و کوین در زندگی روزمره خود با آن روبه رو هستند) اما داستان سریال اساسا ریشه در تخیل دارد.

تشریح انتها سریال داستان واقعی؛ شاید صداقت همواره برترین سیاست نباشد

مخاطبان در طی هفت قسمت سریال، شاهد بدتر شدن شرایط هستند. او در میانه یک تور در فیلادلفیا توقف می کند تا برادرش را ببیند اما دردسری برایش ایجاد می شود که اگر فاش شود، حرفه اش را خراب می کند. هرچه داستان بیشتر پیش می رود، پیچیدگی موقعیت هم بیشتر می شود.

کید در ابتدا در کوشش بود تا بر روی گندکاری خود سرپوش بگذارد اما در نهایت خود را در حالی دید که در شرایطی اضطراب آور سعی در مخفی کردن جسد یک رییس اوباش یونانی به نام آری داشت. کید، آری را پس از اخاذی شش میلیون دلاری او از خودش در ازای دور انداختن جسد زنی که با وی ارتباط برقرار نموده بود، کشت. مرگ آری زنجیره ای از رویدادها را جرقه می زند که به طور پیوسته، تنش های بیشتری را ایجاد می کند و کید و برادرش، کارلتون (با بازی وسلی اسنایپس) در ادامه سعی در پنهان نگه داشتن این اتفاقات از مردم دارند. دو برادر آری در نهایت جان هوادار کید، جین را می گیرند که به وسیله کارلتون و برای باز کردن گره این ماجرا، وارد داستان شده بود.

متأسفانه این کار به نتیجه ای معکوس ختم می شود و برادران آری متوجه می شوند که فریب خورده اند. آن ها با عصبانیت، با کارلتون و کید در قسمت آخر سریال روبه رو می شوند و سعی می نمایند تا آن ها را بکشند. کید و کارلتون در جریان یک تیراندازی در مرکز ولز فارگو و در یک راهرو گیر می افتند. کید با خوش شانسی، فرصتی برای کشتن برادران آری پیدا می کند و آن ها را می کشد. کارلتون قبل از این که کید، او را بکشد به برادرش می گوید که مسؤولیت تمام این اتفاقات بر گردن خودش است و اوست که باید تقاص پس بدهد.

چرا که تعیین می شود زنی که کید فکر می کرد اوردوز نموده، در واقع دوست کارلتون بوده و اصلا نمرده است. همان طور که معلوم می شود، کل این قضایا نقشه ای بود که به وسیله کارلتون و برای گرفتن پول بیشتر از کید طراحی شده بود. در نهایت، کید مجبور به تیراندازی و کشتن برادرش شد تا به این چرخه استثمار و فریب انتها دهد. کید برای پوشاندن رد خود، صحنه را طوری ساخت که به نظر برسد برادران یونانی، کارلتون را کشته بودند و سپس خودش، این برادران را به تلافی کشته است. با این حال، قسمت آخر در این جا به انتها نمی رسد. در ادامه می بینیم که چه اتفاقی می افتد و مردم چگونه از این رویدادها آگاه می شوند.

سه روز پس از تیراندازی، ما کید را می بینیم که برای حضور در پخش زنده و شرح آن چه رخ داده است و بعلاوه ادامه زندگی خود آماده می شود. او قبل از مصاحبه، با محافظ خود، هرشل (ویلیام کتلت) روبه رو می شود که از آنچه در مرکز ولز فارگو بر سر کید و کارلتون آمده است، آگاهی دارد. هرشل خشمگین از کید به خاطر به خطر انداختن زندگی اش بدون این که حتی به او بگوید چه اتفاقی در حال وقوع است، از کید می خواهد تا شش میلیون دلار آری را به عنوان غرامت به او پرداخت کند تا همچنان به عنوان محافظ در کنارش بماند. کید بدون درنگ می پذیرد و می گوید: فقط به خاطر این که واقعا هوای من رو داری و از این به بعد هم خواهی داشت. هرشل موافقت می کند و می رود اما مدیر کید، تاد (پل آدلشتاین) بلافاصله سر و کله اش پیدا می شود و به کید می گوید که با هرشل صحبت خواهد نمود.

کید عصبانی می شود و به تاد شرح می دهد که شش میلیون دلار را از شرکتی که قبلا می خواست در دنباله ای برای فیلم آن ها بازی کند، می گیرد. او به تاد می گوید که می توانند به این شرکت بگویند که این پول غرامتی است در ازای زمانی که کید می خواست با پسرش بگذراند. می بینیم که کید حاضر است در راستای انجام کارهایی که احساس می کند برای حفظ حرفه اش به آن ها احتیاج دارد، از آن چه واقعا می خواهد صرف نظر می کند.

سریال با مصاحبه ای با کید که در ابتدای قسمت اول هم بخشی از آن را دیده بودیم به انتها می رسد. متوجه می شویم که کید داستان را طور دیگری ترسیم نموده است. در داستان او، آری و آن زن با هم هستند و سعی می نمایند از کید اخاذی نمایند و کارلتون آن ها را به عنوان انتقام برای فریب دادن برادرش به قتل می رساند. البته تماشاگران می دانند که این داستان یک دروغ است اما همین دروغ ها کید را کاملا از مخمصه خارج می کند و او از تمام این اتفاقات اظهار بی اطلاعی می کند. او می گوید که تور را به افتخار جین و کارلتون ادامه خواهد داد، چرا که آن ها موفقیت او را می خواستند و وی کوشش خواهد نمود تا به برترین انسان ممکن تبدیل شود و انتهای خوش برای این اتفاقات رقم بزند.

داستان واقعی، مجموعه ای از وقایع را به تصویر می کشد که ماهیت واقعی کید را آشکار می نمایند. درست همان طور که او در مصاحبه اشاره می کند: وقتی یک شخص در یک مشکل و معضل قرار می گیرد که باید هر کاری انجام دهد تا چیزی را که به دست آورده از دست ندهد، آن وقت است که ذات واقعی او را می شناسیم. این جمله آغازین که در ابتدای مجموعه هم آن را شنیده بودیم، حالا معنای جدیدی به خود می گیرد. حالا بینندگان می دانند که کید واقعا چه کسی است. او هر سه رییس اوباش یونانی و برادر خود را به قتل رساند تا حرفه و تصویر عمومی خود را حفظ کند. بینندگان، کید را که به عنوان یک فرد بی گناه، در موقعیت بدی قرار گرفته بود، اکنون به عنوان مردی بی رحم و تقریبا بی احساس می بینند که حاضر است هر کاری برای حفظ داشته هایش انجام دهد، حال چه 6 میلیون دلار رشوه به محافظ خود باشد، چه قتل برادرش و چه سوزاندن مدارکی که ذات واقعی او را آشکار می کند.

این داستان بعلاوه به بینندگان یادآوری می کند که هرگز مطمئن نباشند که یک شخص خاص (مخصوصا افراد مشهور) را کاملا می شناسند، چرا که هنوز او را در بدترین حالتش ندیده اند. همان طور که دیدیم اعتقاد بیش از حد جین به افراد مشهور و موقعیت آن ها به ضرر سلامتی و امنیت او تمام شد. پس نباید از هر فردی که معروفیت دارد بت بسازیم. تماشا تنها جنبه روشن فردی که فقط آن جنبه را به ما نشان می دهد، آسان است و کید هم از همین طریق از جین سواستفاده کرد. کید در ابتدا سعی کرد به جین یاری کند و به هوادارش بفهماند که او هم فقط یک انسان است و اشتباه می کند اما نباید نادیده گرفت که به هر حال، قهرمان جین، از او سواستفاده کرد تا کاری را که می خواست انجام دهد و این فقط یکی از اقدامات کید است که بینندگان را به تفکر وا می دارد که: آیا واقعا باید برای رهایی کید و کشته نشدن او مسرور باشیم یا خیر؟

در انتها بندی داستان واقعی، مخاطبان چه از رهایی کید مسرور باشند و چه احساس نمایند که او مستحق این آزادی نیست، به تکاپو می افتند تا دوباره درک خود از اطرافیانشان و انسان ها (مخصوصا افراد مشهور) را ارزیابی نمایند. درس مهم این سریال این است که در واقع شناخت یک فرد بسیار سخت تر از آن چیزی است که ممکن است تصور شود.

منیع: collider

منبع: دیجیکالا مگ

به "تشریح انتها سریال داستان واقعی؛ شاید صداقت همواره برترین سیاست نباشد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تشریح انتها سریال داستان واقعی؛ شاید صداقت همواره برترین سیاست نباشد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید