موزه هنر دنور ، خطوطی شکسته و معنی دار در بافت تاریخی شهر دنور

به گزارش وبلاگ اخبار جدید، موزه هنر دنور یکی از زیباترین و پیروز ترین آثار معمار لهستانی الاصل، دانیال لیبسکیند است که در نوع خودش شاهکار معماری محسوب می گردد. با خبرنگاران همراه باشد تا با این موزه هیجان انگیز و مردمی آشنا شوید.

موزه هنر دنور ، خطوطی شکسته و معنی دار در بافت تاریخی شهر دنور

می خواهم این مقاله را با یکی از جملات دانیال لیبسکیند طراح پیروز موزه هنر دنور و پیش از آن موزه یهود برلین شروع کنم که می گوید:

دیگر زمان معماری برای معماری مرده است. معماری برای مردم و در اختیار مردم است. تا جایی که می گردد باید از زندگی مردم برآید تا برایشان معنی و مفهوم داشته باشد.

این چنین است که در موزه هنر دنور به تمامی، این جمله لیبسکیند دیده می گردد.

طرح توسعه موزه هنر دنور (ساختمان فردریک سی همیلتون) در واقع گسترشی است بر ساختمان موجود موزه که از طریق معمار ایتالیایی جیو پونتی طراحی شده بود. ساختمان تازه، محلی شد برای نمایش هنر مدرن و معاصر و همین طور مجموعه ای از هنرهای آفریقایی و اقیانوسیه. ساختمان تازه حاصل یک سرمایه گذاری مشترک بین گروه معماران دیویس در همکاری با شرکت مورتنسن بود.

برای تکمیل منظره بخش الحاقی، استودیو طراحی دانیل لیبسکیند با سایر تیم های درگیر پروژه و کارفرما ارتباط نزدیکی برقرار کرد. نتیجه این کار و ارتباط نزدیک، ساختمانی است که به مشخصه فرهنگی اصلی دنور تبدیل شده و از زمان افتتاح خود هزاران نفر بازدیدنماینده را به مجموعه موزه جذب نموده است.

لیبسکیند را بهتر بشناسید

دانیل لیبسکیند در سال 1946 در لهستان به جهان آمد و در 1965 در سن 19 سالگی به تبعیت آمریکا در آمد. او مدتی موسیقی خواند ولی آن را رها نموده و به تحصیل معماری روی آورد و در سال 1972 در رشته معماری فارغ التحصیل شد. در سال 1968 لیبسکیند به طور مختصر به عنوان کار آموز ریچاردمیر کار کرد. در سال 1972 او برای کار با پیترآیزنمن در انیستیتو معماری و مطالعه شهری استخدام شد؛ ولی او خیلی زود آن جا را ترک کرد. دانیل لیبسکیند همسر و شریک کاری آینده اش را در کمپ ییدیش در استان شاقتصادی نیویورک در سال 1966 دید. آن ها چند سال بعد ازدواج کردند و به جای یک ماه عسل سنتی در سرتاسر آمریکا سفر کردند و از ساختمان های فرانک لوید رایت در همکاری با اتحادیه کوپر تماشا کردند.

دانیل لیبسکیند آتیله معماری اش را در سال 1989 با همسرش نینا در بریلن تاسیس کرد. وی در ابتدا برای مدتی به عنوان متخصص نظریه پردازی در ارتباط با حرکت دیکانستراکشن به عنوان علاقه شخصی اش در توسعه طراحی از طریق فلسفه و موسیقی مطرح بود. همین امر موجب تصمیم اخیر آموزشگاه هنر و ادبیات آمریکا جهت اعطای جایزه معماری به وی شد.

اکنون ویدیو روز افتتاحیه این موزه را به همراه مصاحبه ای که آن جا با لیبسکیند شد می بینیم.

دانیل لیبسکیند یک شخصیت بین المللی در معماری است. او یک چهره مشهور در معرفی بحث های تازه انتقادی در معماری است که کارهای او عمدتا شامل ساختمان های موسسات بزرگ فرهنگی مثل موزه ها ونمایشگاه ها است. لیبسکیند در بسیاری از دانشگاه های سراسر جهان تدریس نموده است. او مدتی در دانشگاه تورنتو به جای فرانک گهری بر کرسی استادی نشست و مدتی نیز در دانشگاه های کارلسروهه و پنسیلوانیا تدریس نموده است. لیبسکیند در حال حاضر یکی از اعضای آموزشگاه هنر و ادبیات اروپا است. کارهای او در گالری ها ونمایشگاه های بزرگی در سراسر جهان در معرض نمایش قرار داده شده است و کتاب ها و مقالات او به زبان های مختلف ترجمه شده است.

موزه هنر دنور

فرم های تیتانیومی پوشش موزه هنر دنور ساختمان فردریک سی همیلتون در مرکز شهر به خاطر صاعقه زدگی منهدم شد. الحاقات موزه از طریق استودیو دانیل لیبسکیند و در مشارکت با شرکت دیویس طراحی شده است. این ساختمان دارای صفحات اریب و گوشه های تیز داخل و خارج است.

هر چند بازدیدنمایندگان موزه، راهشان را از طریق یک سری گالری می پیمایند، اما سکوهایی مشخصی برای هنرهای نمایشی وجود دارند که راستا را مجذوب نماینده تر می نماید و حتی زمانی که هندسه شکسته و گوشه دار در کار درگیر باشد، باز هم مخاطب جذب می گردد. تضاد نمایش در داخل دیوارهای گالری، گوشه دار بودن ساختمان موزه، آن را به یک موزه غیر معمول و نا متعارف تبدیل نموده است.

اما مسلما به طبع آن، موزه دنور یک ساختمان تاثیرگذار در مقیاس شهری است. این موزه فضایی در مرکز شهر دنور، بین پارک مرکزی شهری را زنده می نماید؛ فضایی در مجاورت مجلس استانی کلورادو و منطقه موجود در جنوب مثلث طلایی. در حال حاضر با توجه به ساخت مجتمع مسکونی، گالری های هنر، مغازه ها و رستوران های تازه، بافت زنده تازهی در این منطقه به وجود آمده است.

تاریخچه موزه

موزه هنر دنور در سال 1916 به نام انجمن هنر دنور تغییر نام داد. در سال 1918 به اولین گالری ها در ساختمان شهر و محله منتقل شد و تبدیل به موزه هنر دنور شد. در سال 1954 به اولین ساختمان هدفمند ساخته شده که امروزه مردگان و نیک نامیده می گردد، منتقل شد. در سال 1971 ساختمان کنونی از طریق جیوپنتی، معمار ایتالیایی ناشر داموس طراحی شده است.

در ماه فوریه 2006، غرفه نمایشگاهی دانکن با مساحت 5700 فوت مربع (530 متر مربع) به طبقه دوم ساختمان شاقتصادی اضافه شد و پلی از شیشه و استیل بین فدریک سی همیلتون و ساختمان شمال، زمانی که بازسازی به سرانجام رسید، ایجاد شد تا امکان تردد وجود داشته باشد.

اما آنچه اکنون به عنوان موزه هنر دنور در جهان شناخته شده، هنرنمایی تمام عیار لیبسکیند است.

در سال 2006 موزه هنر دنور تکمیل و افتتاح شد. این پروژه از طریق انجمن معماران آمریکایی، به عنوان یک پروژه پیروز در مدل سازی اطلاعات ساختمان شناخته شد. در واقع زمانی که مسئولان موزه تصمیم گرفتند کلکسیون بیش از 60,000 تکه ای اشیای هنری به این مجموعه اضافه گردد، راه چاره انتخابی توسعه موزه، افزودن ساختمانی در جنوب ساختمان فعلی بود. در آن جا امکان ایجاد یک ساختمان تازه حدودا سیزده هزار و پانصد متر مربعی با حدود 2800 متر مربع فضای نمایشگاهی وجود داشت. برای مدیریت اقتصادی پروژه 110 میلیون دلاری (که شامل بازسازی ساختمان موجود و هزینه های دیگر می گردد)، موزه هنر دنور بودجه ای 62/5 میلیون دلاری از اقتصادیات شهروندان دریافت کرد. 47 میلیون دلار به جای مانده را از بودجه اختصاصی تامین کردند.

اثر هنری درخشان لیبسکیند در یک نگاه به صورت حجمی بر بالای یک سری نقاط به نظر می آید، در حالی که از پی خود جدا شده و در فضایی به صورت یک حجم سیال معلق شده است.

در روبروی ساختمان های الحاق شده، لیبسکیند میدانی بزرگ طراحی کرد که لبه آن از طریق مجتمع مسکونی تعریف شده است. یک سازه تازه در جایی که 55 واحد در اطراف فضای پارکینگ به موزه سرویس می دهند، قرار گرفته است. در مجتمع مسکونی موزه، جایی که خطوط عمودی و کمکی آپارتمان ها عقب نشینی ایجاد می نماید، بیشتر تعدادی صفحات مورب به نظر می رسند که از ساختمان موزه بر آمده اند تا ساختمان مسکونی را بپوشانند. پروژه آن قدر پیروزیت آمیز بوده که لیبسکیند و شرکت دیویس پس از آن، طراحی یک آپارتمان هفده طبقه و یک هتل بلند مرتبه در سایت را به عهده گرفته و هم اکنون در حال اجرای آن هستند. با این شرایط و با وجود مرکز شهری هنرهای زیبا، مجلس استانی و سازه پست مدرن گریوز در فضای شهری، فضایی پرانرژی و فعال ایجاد نموده که با حضور یک شی سوم، این ارتباط قوی تر هم شده است.

موزه هنر دنور لیبسکیند در مسابقه ای که با هدف توسعه موزه در سال 2000 برگزار گردید، بین سه طراح آرتا ایسوزاکی، تام ماین و لیبسکیند، اثر لیبسکیند انتخاب شد. در حالی که لیبسکیند اهالی دنور را از طریق موزه یهودش تحت تاثیر قرار داده بود. الحاقات موزه دنور می بایست تنوعی در فضاهای نمایشگاهی عرضه می کرد تا بتواند با مقیاس بزرگ و برخورداری از نمایشگاه های موقت و کلکسیون های متنوع موزه، برای نمایش هنر مدرن و معاصر و کلکسیون هنر آفریقایی، اقیانوسیه و آمریکای غربی مناسب باشد. پس از اینکه لیبسکیند انتخاب شد، از شرکت دیویس (معماران محلی دنور) درخواست کرد تا در کار مشارکت داشته باشند.

آنچه امروز به عنوان موزه هنر دنور شناخته می گردد، در بعد عملکردی و زیبایی شناسی ارتباط تنگاتنگی با ساختمان موجود موزه پونتی، مرکز اجتماعات و همینطور کتابخانه قرار گرفته است. ساختمان تازه به نوعی خود دارای یک مرکزیت شهری است. پروژه نه به عنوان یک ساختمان تنها طراحی شده، بلکه به عنوان بخشی از یک سری فضاهای عمومی، آثار تاریخی و دروازه ها در این بخش ِ در حال توسعه از شهر عمل می نماید.

مصالح استفاده شده در ساختمان به زمان حال تعلق دارد؛ مثلا استفاده از ورق های تیتانیوم در نما و این نوگرایی، بخش سنتی شهر دنور را به قرن بیست و یکم پیوند داده است. ارتباط نزدیک و پاسخ به بازه بزرگی از تنوع نورها، رنگ آمیزی، اثرات فضایی، دما و شرایط آب و هوایی، از چالش های ساختمان موزه هنر دنور بوده است که تیم طراحی و مهندسی به خوبی از پس آن بر آمدند.

در زیر ویدیویی را می بینید که در سال 2014 بر روی دیوار های موزه، صدا و نور هنرنمایی می نمایند.

فضای داخلی موزه

ورودی ساختمان همیلتون در میدان، بازدیدنمایندگان موزه را از طریق بخش خدمات به یک آتریوم بلند 120 فوتی که حدودا 36 متر است دعوت می نماید که به طور هنرمندانه و دراماتیک در فضای داخل می چرخد (به صورت یک پلکان اصلی در پی دیوارها دسترسسی آسان به گالری های ساختمان را فراهم می نماید). دیوارهای گالری نیز، طبق نظر لیبسکیند از دیوارهای خارجی تبعیت می نمایند. تا قبل از سال 1970 که گالری های مثلثی آی.ام.پی در ضلع شرقی گالری ملی احداث شوند و تا قبل از سال 1959 که سطح پیچشی موزه گوگنهایم فرانک لوید رایت ساخته شد، معمول نبوده که فضای نمایش هنر به فضای معماری با این کیفیت احتیاج داشته باشد.

مدیر عامل موزه به چالش علاقه مند بود و برای دوری از اختلاف نظرها لیبسکیند گزینه ای مناسب بود. به علاوه، طراح تجهیزات موزه، دانیل کوهل، پارتیشن های آزاد خوداتکایی را در گالری های چهار طبقه طراحی کرد تا هندسه ساختمان را تقویت کند. سیستم نمایش به اشیای هنری با مقدار متفاوت مقیاس می دهد و طیف رنگ به کار رفته، تجهیزات را از معماری داخلی سفید رنگ لیبسکیند جدا می نماید. تعادل بین رنگ، تجهیزات داخلی و معماری، در اغلب بخش ها پیروز بوده است؛ مخصوصا در گالری هایی که اکنون هنر آمریکای شاقتصادی را در طبقه دوم نمایش می دهند.

با وجود نقاط قوت این طرح، نکاتی برای تامل در آن به نظر می رسند. به عنوان مثال نمایشگاه هنر آفریقایی در طبقه چهارم در فضایی طراحی شده که می تواند هراس آور باشد. بعلاوه گالری های هنر آمریکای غربی در طبقه دوم، که با پارتیشن های قهوه ای تعریف شده، جاذبه کمی دارند. متاسفانه یکی از نقاط ضعف طرح، احتیاج به حفاظ و دست انداز بوده؛ به گونه ای که قطعات بزرگ ساختمان با لبه های تیز گوشه دار، حفاظ کمی اطراف خود دارند و بازدیدنمایندگان با توانایی جسمی محدود ممکن است به یکدیگر برخورد نمایند. وجود این دست مقدارا در نگاه اول خیالی به نظر می آید و تنها پس از مشاهده به دفعات، فرد متوجه می گردد که آن ها واقعی هستند.

لابی اصلی، دسترسی به مغازه موزه و تالار سخنرانی با 280 جایگاه را فراهم می آورد. آتریوم دو طبقه افزوده شده، در گالری های دو سطحی مدرن و معاصر قرار گرفته است. فضاهای گالری شامل یک باغ مجسمه بیرونی است. عنکبوت بزرگ برنزی ساخته شده از طریق مجسمه ساز فرانسوی - آمریکایی، لویس برگیوس در جلوی در ورودی قرار گرفته است.

سازه موزه

در مجموعه های شهری طراحی شده از طریق لیبسکیند، کوه های راکی در دور دست الهام بخش معماری هستند. تنها طبعیت قادر به رفع کردن نقوص سازه ای است. در این موزه دفتر لس آنجلس آروپ به سرپرستی آتیلا زگیوگولو و مهندس سازه ادوین شلمنبا لیبسکیند و دیویس بر روی یک سازه دافع جاذبه کار نموده اند که در آن عناصر عمودی وجود ندارند. تنها هسته، آسانسوره هستند که عمودی قرار دارند. به علت اینکه صفحات دیوار بسیار هنرمندانه نمایش داده شده اند، کف ها، از تیرهای فلزی و صفحات بتنی تشکیل شده اند. بسیاری از تیرهای فلزی کف به عنوان گره های کششی عمل می نمایند تا قاب دیوارهای شیب دار را با نیروی فولاد در تعادل نگاه دارند. در مکان هایی سنگین تر، صفحات فولادی نیروهای برشی را منتقل می نمایند. به علاوه دیوارهای محافظ پیرامونی در فوندانسیون بتن آرمه، نیروهای وارده را از دیوارهای خارجی جذب می نمایند. صفحات شیبدار سقف از تیرهای فولادی و کنسول های فلزی تشکیل شده اند. تیرهای فولادی نه تنها از سقف محافظت می نمایند، بلکه بخش های متفاوت را نیز به هم متصل می نمایند. پانل های تیتانیوم که در شهر دنور ساخته شده بودند، سقف و دیوارها را پوشش می دهند. یکی از دلایلی که لیبسکیند قصد داشت از تیتانیوم استفاده کند این بود که در آب و هوای خاص ثبات خود را حفظ می نماید. بعلاوه تیتانیوم قله های کوه راکی را که در نزدیکی موزه قرار گرفته است، منعکس می نماید.

مجموعه های موزه هنر دنور

موزه شامل 8 بخش است. معماری، طراحی و گرافیک، هنر آسیایی، مدرن و معاصر، هنر بومی (آمریکایی سرخپوستی، اقیانوسیه و آفریقایی) جهانی نو (مستعمره اسپانیایی و پیش کلمبیایی)، نقاشی و مجسمه سازی (اروپایی و آمریکایی)، هنر غربی و هنر پارچه بافی (بافندگی) این 8 بخش را تشکیل می دهند.

موزه هنر دنور صرفا بر اساس یک تفکر خاص و برای پاسخ دهی به یک ایده و اندیشه شکل نگرفته است. شکل گیری آن به نحوی است که فضای بیرون و داخل را به طور کامل از هم جدا ننموده و این دو به سیالیت در هم راه یافته اند. از این رو بازدید از این موزه بحث برانگیز بسیار توصیه می گردد. ادغام همه مسایل گفته شده، نوعی احترام را در برابر این ساختمان بر می انگیزد. احترام به طبیعت دست ساز معمار و ارتباط بی واسطه آن از دست (معمار) به چشم (مخاطب) و به فکر او. در سرانجام باید به این نکته توجه داشت که زبان معماری، ورای کلمات و در بازی نور ، تناسبات و مصالح شکل می گیرد.

منبع: کجارو / civil-architecture-4.blogfa.com / denverartmuseum.org / archdaily.com / denverartmuseum.org

به "موزه هنر دنور ، خطوطی شکسته و معنی دار در بافت تاریخی شهر دنور" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "موزه هنر دنور ، خطوطی شکسته و معنی دار در بافت تاریخی شهر دنور"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید