داستان تکراریِ داستان های تکراری!

به گزارش وبلاگ اخبار جدید، درست یک ماه پس از پخش سریال های نوروزی که در نهایت چندان هم نتوانستند در جلب رضایت مخاطب پیروز باشند، حالا شمارش معکوس برای تماشای سریال های ماه رمضان هم به انتها رسیده و چند روزی است که مجموعه های ویژه این ایام هر شب در معرض تماشای مخاطبی قرار می گیرد که همچنان یکی از گزینه های اصلی گذران ساعات سخت قرنطینه را تماشای تلویزیون می داند.

داستان تکراریِ داستان های تکراری!

با این حال پخش اولین قسمت ها که بعضا با حاشیه های عجیب و غریبی هم همراه بود، از فراوری و پخش مجموعه هایی چندان متفاوت از قبل نشان ندارد؛ قصه های تکراری، دستِ کم دریافت مخاطب در خلق موقعیت ها و طرح موضوعاتی که بعضا با مناسبتی مانند رمضان همخوانی ندارد، مسائلی است که همچنان گریبانگیر سریال های مناسبتی است و آنها را ملالت بار می نماید.

نمونه ای از این ساده انگاری ها را این روزها در مجموعه ای مانند زیرخاکی می توان مشاهده کرد که اتفاقا با اما و اگرهای بسیاری هم روانه آنتن شد اما نهایتا پخش اولین قسمت و محور قرار دادن قصه تکراری جابه جایی ها که در این سریال در قالب جابه جایی دو کیف اتفاق می افتد، از همان ابتدا این پیغام را به مخاطب القا می نماید که قرار نیست با موضوعی چندان متفاوت روبرو باشد. البته داستان تکراریِ داستان های تکراری امروز و دیروز نیست که گریبان مجموعه های تلویزیونی را گرفته و سال هاست که در قالب نقدهای گاه نرم و ملایم و گاه تند و جنجالی به تلویزیون هشدار داده شده است و مخاطبی هم که درباره میزان رضایت مندی مورد پرسش قرار می گیرد، ممکن است نتواند با نگاهی حرفه ای شرایط را شرح دهد اما اغلب این جمله را بیان می نماید که نمی دانم چرا سریال های این روزها دیگر به جذابیت قبلی ها نیستند.

به راستی چرا سریال هایی که این روزها از آنتن صداوسیما پخش می شوند دیگر نمی توانند آن طور که باید و شاید در جلب رضایت مخاطب پیروز باشند و به اصطلاحی خیابان ها را خالی نمایند؟

وبلاگ اخبار جدید در همین رابطه با محمد تقی فهیم ـ منتقد سینما و تلویزیون ـ و سعید جلالی ـ فیلم نامه نویس ـ گفت وگوهایی داشته که در زیر می خوانید:

سریال ها فرزند زمان خود نیستند

سعید جلالی، نویسنده سریال های تلویزیونی چون زمانه، دلنوازان و آوای باران بوده است و همچنین سریال های طنز دردسرهای عظیم1 و خوش نشین ها از دیگر آثاری هستند که او در مقام نویسنده در آن ها حضور داشته است.

او درباره علت ضعیف شدن فیلم نامه ها در تلویزیون و تکراری بودن موضوعات سریال ها به خبرنگار وبلاگ اخبار جدید گفت: نمی توان گفت فیلم نامه ها ضعیف شده اند. شرایط عوض شده است. پیدا کردن سوژه و پرداختن به آن در تلویزیون سخت تر و محدودتر شده و این ها دست و پای نویسنده را بسته است. نمی توان همه تقصیرها را به گردن نویسنده ها انداخت؛ این پاک کردن صورت مسئله است.

جلالی یکی دیگر از عوامل ضعف فیلم نامه نویسی را هزینه های بالای ساخت عنوان نمود و اضافه نمود: از طرفی چون هزینه ها بالاست سعی می گردد کارها فراوریی تر باشند و از بازیگرهای تازه وارد که دستمزد کمتری دارند استفاده گردد که این هم به کار لطمه می زند.

او اضافه نمود: همه این عوامل روی کیفیت سریال تاثیر می گذارد و نویسنده را محدود می نماید؛ وگرنه خیلی از نویسنده هایی که قبلا فیلم نامه می نوشتند الان هم می نویسند مثل خود من؛ فقط شرایط عوض شده است.

این نویسنده با بیان اینکه بزرگترین مشکل فیلم نامه ها این است که منطبق بر شرایط سیاسی و اجتماعی نیستند، گفت: آثار هنری کشورها روی موج اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه ساخته می شوند. وقتی نمی توان به شرایط و بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پرداخت، مثل سریال های نوروزی به موضوعاتی پرداخته می گردد که ربطی به شرایط ندارد و مخاطب فکر می نماید فیلم نامه ضعیف است و آن را پس می زند. در صورتی که آن اثر چون در زمان خودش نیست ضعیف به نظر می آید. مقصر نویسنده نیست. نگارش سوژه ای که بتواند شرایط فعلی را پوشش بدهد، خیلی محدود و سخت است و خیلی سخت می توان روی آن کار کرد. اگر بخواهیم فیلم نامه ای را براساس آنچه که در جامعه اتفاق می افتد بنویسیم، سیاه و تلخ و گزنده می گردد و طبیعتا این چیزی نیست که سیستم بگذارد مردم دنبال نمایند.

جلالی درباره تاثیر سطح آموزش در بهتر شدن کارهای فیلم نامه نویسان گفت: همان شرایط آموزشی که قبلا بود الان هم وجود دارد. وقتی من وارد این حیطه شدم، ندیدم آموزشی در موردش باشد و الان هم فرقی ننموده است. پس نمی توان گفت آن زمان آموزش بود الان نیست. آن زمان راحت تر می شد نوشت. محدودیت ها و مسائل جامعه کمتر بود و جامعه شادتر و پویاتری داشتیم.

او همچنین عنوان نمود: الان شرایط سخت است و برای من نویسنده هم مانند مردم مسائلی وجود دارد. ممکن است شادابی نوشتن را از دست داده باشم و یا اوضاع اقتصادی مناسبی نداشته باشم و نتوانم خلاقانه فکر کنم.

جلالی از سریال پایتخت به عنوان گنجی برای تلویزیون نام برد که در فصل آخرش (پایتخت 6 ) کیفیتش را از دست داده است و در این زمینه ادامه داد: پایتخت برای تلویزیون یک امتیاز است. شخصیت هایش خلق شده اند و مردم با آن ها همراه می شوند. طبیعتا نوشتن برای این شخصیت ها خیلی راحت تر است. اما متاسفانه پایتخت6 کیفیت پایتخت های قبلی را نداشت. چه به لحاظ طنز و چه به لحاظ جهت قصه نتوانست مخاطب را راضی کند.

بهم ریختگی قصه، تغییر شخصیت ها و کارهایی که از آن ها سر می زند مثل قبل نیست. در پایتخت های قبلی خانواده هرطور شده از هم حمایت می کردند و بین آن ها احترام وجود داشت اما پایتخت 6 نه تنها قصه سرراستی ندارد و آیتم گونه است بلکه شخصیت ها هم محبوبیت گذشته را ندارند. اگر به این شکل ادامه پیدا کند پایتخت7 نخواهیم داشت. با تمام این ها پایتخت هنوز هم زنده است و این شانس را دارد که خودش را نجات دهد و با قصه ای قوی برگردد. جای خالی مرحوم خشایار الوند و ایده هایش هم در پایتخت6 بسیار محسوس بود.

جلالی در انتها گفت وگو با وبلاگ اخبار جدید در عین حال توضیح داد که قضاوت درباره سریال های ماه رمضان هنوزخیلی زود است. او گفت: یک کار 30 قسمتی را نمی توان انقدر زود قضاوت کرد. من خودم هم نویسنده هستم و بعضی کارهایم به این شکل قضاوت شده است. باید بروند جلو ببینیم کدام یک از آن ها در دریافت مخاطب قوی تر عمل می نمایند.

عقب نشینی هنرمندان باتجربه و عرصه خالی برای ورود فرصت طلبان

اما در شرایطی که جلالی ضعف فیلمنامه ها را بیش از خود نویسنده ها، به دلیل محدودیت ها می داند، محمدتقی فهیم نظری کاملا متفاوت دارد.

فهیم درباره علت ضعف فیلم نامه های سریال های تلویزیونی به وبلاگ اخبار جدید گفت: عامل این ضعف محدودیت ها نیست؛ عامل آن کم سوادی و بی سوادی و فرار آدم های باسواد و دغدغه مند است که وادی هنر را به کم دانش ها واگذار می نمایند.

این منتقد ادامه داد: به نظر من بحث محدودیت نیست. حتی در مقاطع مختلف تاریخی در محدودیت خروجی هنر با مضامین انتقادی و اجتماعی بیشتر همراه بوده است.

در دهه 60 محدودیت ها بیشتر بود اما آثار خوبی ساخته می شد. محدودیت عامل عقیم گذاشتن هنر نیست. بعضی حتی معتقدند در محدودیت ها خلاقیت هنرمندان شکوفاتر می گردد.

او اضافه نمود: 10 سال پیش سریال های خلاقانه تر و غنی تری ساخته می شد به طوری که الان هم که تکرارش در آی فیلم پخش می گردد باز نمی توانیم نگاه نکنیم. این نشان می دهد که صحنه دست صحنه گردانان کم دانش افتاده و توانمندها عقب نشسته اند. هنرمند اهل درگیر شدن و کشمکش های اعصاب خردکن نیست؛ بنابراین در این فضا نمی ماند.

فهیم با بیان اینکه عقب نشینی هنرمندان باتجربه عرصه را برای ورود فرصت طلبان خالی می نماید، گفت: شرایط مدیریت شدن فضای فرهنگی ـ هنری به گونه ای است که کم دانش ها و کم توان ها فرصت عرض اندام پیدا می نمایند. در هر مقوله هنری وقتی هر رویکردی به سمت مدیریت شدن حرکت کند هنرمندان ممکن است راه گریز پیدا نمایند و عطای کار را به لقایش ببخشند. بعد نوبت به فرصت طلبان می رسد. کسانی که حاضر هستند تن به هر چیزی بدهند تا باشند و این آسیب اصلی در کارهای هنری است.

او ادامه داد: نکته بعدی بحث عدالت است. یکی از مسائل ما این است که در هیچ حوزه ای شاهد رفتار عادلانه در ارتباط با صاحب نظران و به کارگیری آن هایی که تجربه دارند نیستیم. عدالت این نیست که هر چیزی مساوی باشد، این است که هر کسی به اندازه توانش به کار گرفته گردد. عرصه فرهنگی ـ هنری عرصه زورخانه یا میدان فوتبال نیست و جوانی و نیرو در آن مطرح نیست بلکه بحث خلاقیت و اشراف بر هنر است. جوان ها به عنوان اصلی ترین نیروی فراوری باید باشند اما این عامل نباید باعث گردد تا صاحبان تخصص و کسانی که در عرصه هنر استخوان خرد نموده اند، کنار گذاشته شوند. متاسفانه ما دچار نوعی سیاست زدگی شده ایم اینکه کسانی خارج از این عرصه بخواهند تصمیماتی هر چند جزئی بگیرند، آسیب رساننده است.

فهیم گفت: اگر به مرحله ای برسیم که فقط قابل پخش بودن اثر برایمان کفایت کند وارد میدان شکست شده ایم. کیفیت و تاثیرگذاری اثر باید مدنظر دوستان باشد.

او درباره گسترش شبکه های مجازی و رسانه های خارجی که عرصه رقابت را برای تلویزیون تنگ نموده اند گفت: الان با حضور شبکه های مجازی و رسانه های خارجی عرصه رقابت تنگاتنگ شده است و ما باید روز به روز به سمت ارتقاء حرکت کنیم نه تنزل؛ چرا که رقبا شانه به شانه ما حرکت می نمایند. سریالی مثل آیینه عبرت را در آن دوران همه می دیدند اما مخاطب امروز به آن سریال ها قانع نیست. الان با شبکه های اجتماعی مردم همه منتقد شده اند؛ بنابراین مدیریتی می طلبد که جهادی و انقلابی باشد.

این منتقد پایین بودن دستمزد نویسنده ها را عامل عقب نشینی و از دست رفتن انگیزه شان عنوان نمود و اضافه نمود: در یک مقوله حق با نویسنده هاست و آن بحث دستمزد آن هاست. برای نویسنده ها نسبت به دیگران ارزش مادی کمتری قائل هستند و این باعث می گردد نویسنده ها انگیزه شان را از دست بدهند. در جهان به متن خوب پول های خوبی می دهند و حتی نویسنده ها را در سود فیلم مشارکت می دهند اما در اینجا اینطور نیست.

فهیم درباره سریال های ماه رمضان 99 گفت: شاید برای قضاوت زود باشد اما سریال های ماه رمضان تا اینجا آغاز خوبی نداشتند. سریال باید قسمت اول تا نهایتا سوم قلابش را بیندازد و مخاطب را با خودش همراه کند اما تا کنون سریال های رمضانی اینطور نبودند.

او اضافه نمود: سریال زیرخاکی به خاطر ماهیت طنزش تاحدودی کشش را ایجاد می نماید اما موضوع دم دستی و تکراری دارد. یک آدم معمولی که درگیر فضای مبارزاتی شده و حتما در انتها متحول خواهد شد. این تکراری بودن را با اغماض می توان پذیرفت اما باید دید چه طور به آن پرداخته می گردد. بچه مهندس هم از شب گذشته وارد فضای جدیدی شد که به نظر می آید وارد حوزه چالشی می گردد و حالا باید دید چطور پیش می رود.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "داستان تکراریِ داستان های تکراری!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "داستان تکراریِ داستان های تکراری!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید