دعوا نمک زندگی زناشویی است به شرطی که...
به گزارش وبلاگ اخبار جدید، می گویند دعوا نمک زندگی است و هیچ زندگی بدون دعوا نمی گردد ولی مسلما هیچ کسی زندگی پر از تنش و استرسی نمی خواهد. امکان ندارد که دو نفر با دو تربیت خانوادگی متفاوت با هم زندگی نمایند و اختلافی بین شان وجود نداشته باشد. مهم این است که چگونه دعواها و اختلاف نظرهایمان را مدیریت کنیم تا به رابطه مان لطمه ای وارد نگردد.

به گزارش وبلاگ اخبار جدید به نقل از خبر آنلاین ، بسیاری از روابط زناشویی این روزها یا به دلیل فشارهای زیاد یا به دلیل عدم مسئولیت پذیری یکی از طرفین با شکست روبرو می گردد و هر یک به جای یافتن راهکار و فرصتی برای نجات رابطه، طرف مقابل را متهم می نماید.
زوج های جوان می توانند راهکارهایی کم خرج و ساده را برای همفکری و در کنار هم بودن امتحان نمایند، شاید در خلال همین روش ها به سادگی به تفاهمی نسبی رسیدند یا حداقل اندکی شاد شدند.
شکایت اگر به شکل صحیح انجام گردد بیان نماینده احساس فرد شکایت نماینده و نارضایتی او از وضع موجود است گاهی اوقات زوج ها به جای بیان مناسب احساس نارضایتی خود به انتقاد سرزنش آمیز از یکدیگر می پردازند.
تفاوت انتقاد و تحقیر در روابط زوجی این است که در انتقاد به صورت عمدی به همسر ضربه وارد نمی گردد در حالی که در تحقیر فرد تحقیر نماینده به صورت عمدی و از روی قصد به همسر خود آسیب و ضربه روحی وارد می نماید.
وقتی زن و شوهر نسبت به هم حالت دفاعی می گیرند نمی توانند به عنوان یک تیم با هم همکاری نمایند. در این حالت هر دو نفر مسئولیت خود را نادیده گرفته و خود را تبرئه می نمایند همچنین ممکن است از روش هایی مثل شکایت دو طرفه استفاده نمایند.
وقتی در رابطه زن و شوهر مشکل ایجاد می گردد یکی از آن ها ممکن است قهر کند و از صحبت کردن امتناع ورزد. قهر کردن به نوعی حالت تحقیر را در طرف مقابل ایجاد می نماید.
شکوفه اویارحسین مشاور خانواده درباره چگونگی جلوگیری از اختلافات زناشویی، اظهار کرد: در فرهنگ ایرانی یک ضرب المثل برای دوام رابطه زوجین هست؛ وقتی یک نفر من هست، دیگری باید نیم من باشد، چراکه دو تا من نمی توانند با یکدیگر زندگی نمایند.
این روانشناس اعلام کرد: قسمت دوم این ضرب المثل اشاره به نقش مکملی زوجین در کنترل هیجانات دارد که اگر هیجانات و نیازها در زندگی مشترک مدیریت نشوند، چرخه منفی شکل می گیرد.
وی اضافه کرد: یک مسئله مهم در روانشناسی بلوغ روانی است؛ این بلوغ می سنجد که آیا فرد در عشق می خواهد فقط گیرنده باشد و تنها به خواسته های خود توجه می نماید یا می خواهد دهنده باشد و در رابطه به خواسته های طرف مقابل هم توجه می نماید.
اویارحسینی گفت: بلوغ روانی این را ارزیابی می نماید که فرد در ارتباط با دیگران و با استفاده از کلمات چه میزان نیازهای خود را می تواند رفع کند تا علاوه برخواسته های خود خواسته های همسرش را نیز رفع کند.
این روانشناس تأکید کرد: بهترین عشق، عشقی است که فرد هم بتواند نگهداری کند و نگهداری گردد.
وی ادامه داد: در زندگی مشترک افراد باید مهارت های مکملی را بدانند، چراکه اگر هر دو من بگویند، زندگی مشترک پیش نمی رود و آسیب هایی ایجاد می گردد، به عنوان مثال اگر هر دو زوج برای بیان خواسته هایشان گیرنده یا اصطلاحا من باشند، به تدریج آسیب ها آغاز می گردد.
این روانشناس گفت: زوج خواستار (گیرنده یا من) مجبور می گردد برای بیان خواسته هایش داد بزند یا همسرش را مدام مقایسه کند، تا جایی که همسرش را گریزان و بی توجه کند... و این چرخه منفی تا جایی ادامه پیدا می نماید که خواستار نا امید شده و یک دیوار سنگی سکوت و غم در زندگی مشترک شکل می گیرد، پس دوتا من نمی توانند مای مشترکشان را شکل دهند.
وی اضافه کرد: در زندگی مشترکی که یک فرد گریزان و فرد دیگر سوخته باشد، یک دیوار سنگی شکل می گیرد و در واقع زندگی مشترک شکل نمی گیرد.
اویارحسینی گفت: برای خروج زوجین از چرخه منفی ضروری است که آن ها مهارت های مربوط به بلوغ روانی را یاد گیرند که بخشی از یادگیری این مهارت مربوط به هوش هیجانی است که فرد تشخیص دهد.
وی ادامه داد: فرد باید سئوالاتی مانند: چه هیجان منفی دارد؟ (غمگین هست ؟ مضطرب هست؟ عصبانی هست؟ و...)، چرا حالش بد است؟ (دلایل ایجاد نماینده چیست؟)، چه چیزی حالش را خوب می نماید ؟ (چه کار کنم حالش بهبود یابد؟) را بداند، همچنین تشخیص دهد همسرش چه احساسی دارد؟ و چرا حال خوبی ندارد ؟ و باید چه کاری انجام بدهد تا حالش بهتر گردد؟
منبع: جام جم آنلاین